سفارش تبلیغ
صبا ویژن



سلام آقا! - من از آن روز که در بند توام،آزادم






درباره نویسنده
سلام آقا! - من از آن روز که در بند توام،آزادم
م.رهــــــــــــا
ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/ پای ز اول به سر خویش نه،‏خویش رها کن قدمی پیش نه... و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، ‏گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»... اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، ‏که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، ‏اینجا در امانی، ‏از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا». و اینک تویی!‏تثلیث «سکوت،‏اندیشه و عشق»، ‏سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام،‏ سکوت، ‏در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن،‏ اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
قرعه کشی
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
راهی دیار یار
دل ز ما گوشه گرفت،ابروی دلدار کجاست؟
مفلسانیم و هوای دل و دلبر داریم
باد بهار مژده دیدار یار داد


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
سلام آقا! - من از آن روز که در بند توام،آزادم

آمار بازدید
بازدید کل :84792
بازدید امروز : 18
 RSS 

   

سلام آقا

قصه قصه ی عاشقی نیست

عشق برای آنهاست که میفهمند عاشقی پاک را

نه ما مردمانی که عشق را تا سر حد زندگی خودمان پایین اورده‏ایم

برای فراموشی دغدغه‏هایمان

قصه ی حضور است

قصه ی مردی که هر روز هست

مردی که هر روز خورشید برای سلام دادن به او طلوع میکند

...

حقیقتاً‏حضور تنها نیست،ظهوری است بی بدیل

برای تمام لحظاتی که نادانسته و دانسته

هستی

نه! تو همیشه هستی

من تو را گاهی گم میکنم در برزخ ِزندگیم!

...

آقا!

این روزها

میخواهم برای تو باشم

اما انگار دورتر میشوم

هر روز

با

غیبت

نگاه

حرف

گناه

حسادت

...

هر روز

بیشتر نگران میشوم

برای آینده‏ای که رو به روی کعبه عاجزانه از تو خواستم

-دستم گرفته ای ز عنایت،رها مکن-

قول میدهی

کمکم کنی که شیعه بمانم

شیعه بمیرم ...


نگرانم

برای خودم

نکند روزی-نکند-

در استتار گناه‏ها

خورشید حضور تو را

نبینـــــــــــــــــــــــــــــم


محتاج دعایتم ... یا ابنا استغفرلنا ذنوبنا ...

پدر ....



نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 8:20 صبح روز چهارشنبه 87 مرداد 16